هر کسی که پای در جهان اندیشه گذارد و اندکی به خِرد خویش بها دهد، کم و بیش دچار برخی از ابهامات میگردد و خواه و ناخواه دست در پنجه مجهولاتش میافکند؛ احیانا هم پیش میآید که برخورد با برخی از حوادث او را با اندیشههای دیگران نیز درگیر میکند.
این کوچکترین هم در درون خویش دچار برخی از مجهولات و گاهی هم دست به کار اندک تأملی، البته در خور خویش. تا این که ضرورتهایی مرا در برون هم درگیر اندیشهی دیگران کرد.
این درگیری آغازی بود برای پرداختن جدی به تأمل بیشتر در مرتفع ساختن برخی از شبهات.
گمان میرفت مرتفع ساختن شبهات، سطح نازلی از مطالعه را میطلبد، اما نیازهای شخصیام مستلزم فرو رفتن در مباحث زیر بنایی بود. و میان این دو -یعنی نیازهای درونی و برونی- فاصلهای بس دراز بود. این فاصله چنین نشان میداد که هر کدام از آنها کار جداگانهای را میطلبد و به تعبیری آبشان به یک جوب نمیرود. بدین سان در آغاز به نظر میرسید جمع میان این دو امکان پذیر نیست.
به ناچاری و ضرورت، پرداختن به برخی از شبهات را مقدم داشتم، هر چند این امر مستلزم به اجمال گذاشتن نیازهای مهم خودم بود.
به مرور زمان خلأهای اساسی در برخورد سطحی با شبهات، هویدا گشت؛ این خلأها تدریجا مرا به سراغ ریشهها کشاند. با ریشهیابی برخی مسایل، مباحث عمیقتری مطرح شد و کانونهای اصلی مشکلات در جای دیگری جز آن چه تصور میرفت، کشف گردید. این تحول، یعنی ریشهیابی شبهات، از یک سو کار را آسان نمود، و از سوی دیگر تا اندازهای از فاصله نیازهای برونی و درونی کاست.
تا این که جرقهای زد، در جستجوی طرحی باشم که هر دو شاخه را شامل گردد، طرحی که همه مشکلات را با هم ببیند، شاید حلقههای مفقودهای آشکار شود که کار آسانتر گردد.
ترکیب نیازهای درونی و برونی، جوانهی طرحی بود که پیش رو دارید.
و در نهایت با آشکار شدن مزایای این روش، این پرسشها جان گرفت که سرگردانیها و تحیرها (در جبهه درونی) و درگیریها و نزاعها (در جبهه برونی) در کجا ریشه دارند؟ و آیا با ریشهیابی آنها، نزدیکی اندیشهها سهولت و سرعت بیشتری نمییابد؟ و اصلا آیا راهی فراگیر برای سامان دادن به جهان اندیشه وجود ندارد؟ و…
و این نقطهی تولد بود، تولدی مبارک…
آن چه تقدیم میشود همان کودکی است که پا به جهان اندیشه گذاشته است، اما با راه بس دور و دراز در پیش…
این کودک هم در وجودش و هم در حیاتش مدیون رحمت واسعه الهی است؛ اما در باروری و بالالندگیش چشم به راه سبب خیری…
شاید دستگیری شما و سعه صدر منتقدان همان سبب خیر باشد! شاید!…